تو داشتی مانتوی بدون دکمه و تنگت را جلوی آینه پرو می کردی و درذهنت تصور می کردی نگاه هایی که به سمتت خواهد چرخید وقتی با ساپورتت ستش کنی...
وقتی من داشتم لاک و آرایشم رو پاک می کردم تا مثل یک فرشته پاک از خانه خارج شوم ( همان لاک و آرایشی که برای نامحرم و غریبه ها لقب شیطانی میگیرند و میشوند ابزار دست شیطان) تو داشتی با وسایل تباهی ات خودت را هفت رنگ می کردی...
تا شبیه فلان دختر بدنام معروف در اینستاگرام شوی و دلبری کنی از مردهای غریبه و دل امام زمان را بشکنی...
وقتی من با بسمه الله رحمن رحیم و آیت الکرسی از خانه خارج میشدم و مواظب بودم موهایم بیرون نباشد...تو داشتی به دوست پسرجدیدت زنگ میزدی تا یک قرار حرام را رقم بزنی و موهایت را گیس می کردی تا از (مثلا) روسری ات بیرون بیندازی...
ودیریازود...
وقتی من درآغوش گرم خداوند آرام گرفته ام و لبخند حضرت زهرا(س) ازمن برداشته نمی شود... تو درآتش خودخواهی ها و نفس خواهی هایت میسوزی...
بله گفتن به شیطان و نفست...
درحالی که خشم خدارو خریده ای و حضرت زهرا(س) نگاهت نمی کند!
بله ما هردو خدا و حضرت زهرا (س) رو دوست داشتیم...
می دانم...
اما من دوست داشتنم را ثابت کردم، روی نفسم پا گذاشتم و انتخاب های درست کردم...
و تو فقط از دوست داشتن دم زدی!!
و در انتخاب هایت بی سلیقگی کردی و چیز دیگری را نشان دادی!! ای کاش دوست داشتنت را ثابت می کردی!!!
آرامش یعنی: درخیابان قدم بزنی و خیالت راحت باشد که ده قافله دل کثیف باتو نیست...
آرامش یعنی: بدانی از نگاه گرگ ها محفوظی...
آرامش یعنی: دراین روزگار که شنل قرمزی ها خودنمایی می کنند، متفاوت ماندن!
آرمش یعنی: وجدانی که آسوده و آرام است... وجدانی که میداند امروز دل مردان متاهل و پسران جوان را نبرده است!!
آرامش یعنی: خجالت نکشیدن از عکس های شهدا در خیابان!
آرامش یعنی: طعمه و وسیله ارضاء چشم های ناپاک و کثیف نشدن!
آرامش یعنی: شبیه ترین حالت به ریحانه خدا، حضرت زهرا (س) شدن...
آرامش یعنی: لایق لبخند آقا شدن...
شخصی...برچسب : نویسنده : matin-safaro بازدید : 189